ورزشی
پس از کودتای ۱۳۳۲ در همه حوزه‌ها آمریکا شریک نخست ایران بوده و تأثیر این روابط تا به امروز در جامعه ما دیده می‌شود. اساسا مسیر توسعه در ایران در این دوره پایه‌ریزی شد و به دیگر سخن الگوی توسعه آمریکایی در ایران مدنظر قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب «گفت‌وگوهای ایران و آمریکا؛ از مشروطه تا انقلاب سفید، دهه‌های ۱۳۴۰-۱۲۷۰ش/۱۹۶۰-۱۸۹۰ م» به قلم مَتیو کِی. شَنون (Matthew K. Shannon) و ترجمه محمد کریمی از سوی انتشارات شیرازه به طبع رسید. خبرگزاری ایبنا به همین مناسبت با محمد کریمی به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانیم:

چه ویژگی بارزی در این کتاب سبب شد تا به ترجمه آن اقدام کنید؟

ترجمه این کتاب به پیشنهاد مراد ثقفی، مدیر انتشارات «شیرازه کتاب ما» صورت گرفت. وقتی محتوای کتاب را دیدم، زاویه دید نویسنده که درواقع گردآوردنده این مجموعه مقاله و خودش یکی از نویسندگان است به‌ نظرم بسیار جالب توجه و بدیع آمد. علاقه‌مند شدم که دریابم او چگونه به این زاویه نگاه رسیده است. ترجمه را شروع کردم و از انجامش بسیار لذت بردم و بسیار آموختم. در زمانه‌ای که همه‌چیز سیاست‌زده است و به‌ویژه به تاریخ از منظر سیاسی نگریسته می‌شود، این اثر حرف تازه‌ای می‌زد که نظرم را جلب کرد و به‌خوبی دانستم که نظر مراد ثقفی تا چه حد درست و دقیق و پرداختن به چنین نگاهی تا چه اندازه برای امروز ما ضروری است.

«گفت‌وگوهای ایران و آمریکا» از چه منظری به روابط ایران و آمریکا پرداخته است؟ آیا صرفا ترتیب و توالی تاریخی مد نظر بوده است؟

گردآوردنده این مجموعه مقاله، متیو شنون، مورخ تاریخ آمریکا و جهان است و به‌ طور خاص روی روابط آمریکا و ایران، تاریخ دیپلماسی، بازیگران غیردولتی و فرآیندهای فراملی مرتبط با دین، آموزش، توسعه و حقوق بشر در قرن بیستم پژوهش می‌کند. محتوای مقالات این کتاب نیز در همین حوزه‌ها هستند. درواقع نویسندگان مقالات به روابط ایران و آمریکا از منظر مردم این دو کشور نگریسته‌اند و نه از منظر سیاست و قدرت. کتاب «گفت وگوهای آمریکا و ایران» چارچوبی برای بازاندیشی درباره تاریخ «عقاب و شیر» به دست می‌دهد. این کتاب از پرداختن به رهبران دو کشور و مقام‌های دولتی در واشنگتن و تهران پرهیز کرده و به جریان چندسویه مردم و اندیشه‌های جاری میان آمریکا و ایران می‌پردازد. مقالات این مجموعه نشان می‌دهند که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، آمریکا برای ایران (و ایران برای آمریکا) بسیار مهم بود و در این دوران اگر چنین نبود، اروپا بر ایران احاطه داشت و آمریکا مشغول نیمکره غربی بود. این کتاب به ترسیم رابطه دوکشور از دل مباحث مربوط به مدرنیته از پایان قرن نوزدهم تا آغاز دوره پسامدرن می‌پردازد. فصول مختلف این کتاب به جای فهم مبادلات میان آمریکا و ایران در ساحت یگانه، ایستا و خودبسنده «گفت‌وگوی تمدن‌ها»، به بررسی این موضوع می‌پردازند که چگونه افراد، شبکه‌ها و اندیشه‌ها در مراحل مختلف در یک سطح فراملی با هم تلاقی کردند تا چندین گفت‌وگوی چالشی را به وجود آورند.

چرا پایان مقالات کتاب منتج به دهه چهل شده است؟

فصل‌های این کتاب براساس «بین دو انقلاب» تنظیم شده‌اند که در آن به جای انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، انقلاب سفید محمدرضاشاه پهلوی در دهه ۱۳۴۰ مد نظر قرار گرفته است.

چرا بیشتر از مقالات خارجی‌ها انتخاب شده است؟

نویسندگان مقالات همه متخصص در حوزه علوم اجتماعی و تاریخ معاصر ایران یا آمریکا هستند، بنابراین خارجی یا ایرانی بودن آن‌ها ملاک نبوده است. تخصص و داشتن حرف اساسی ملاک نظر برای انتخاب مقالات بوده است. اما شماری از مقالات که مبتنی بر گفت‌وگو با ایرانیان هستند، نویسندگان ایرانی دارند. شاید به این خاطر که در گفت‌وگوها نکات خاصی فرهنگی و بومی هستند که تنها ایرانیان آن‌ها را درک می‌کنند. در گفت‌وگوهای تاریخ شفاهی درک فرهنگی متقابل میان مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده از امتیازات یک گفت‌وگوی تاریخ شفاهی حرفه‌ای است.

در ارتباط با دو کشور کدام بُعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی غالب بوده است و چرا؟

به دقت نمی‌شود گفت که در کدام حوزه غالب بوده است. تا مرداد ۱۳۳۲ قدرت‌های جهانی، یعنی روسیه تزاری (و سپس شوروی)، انگلستان و برخی دیگر از قدرت‌های اروپایی مثل آلمان و فرانسه به فراخور اوضاع و زمانه در امور داخلی ایران (اعم از سیاسی و غیرسیاسی) نقش داشتند که هریک جای بحث و گفت‌وگو دارد و پژوهش‌هایی درباره آن‌ها انجام شده و جای پژوهش‌های بیش‌تر نیز هست. اما شاید بشود این‌طور گفت که پس از کودتای ۱۳۳۲ در همه حوزه‌ها آمریکا شریک نخست ایران بوده و تأثیر این روابط تا به امروز در جامعه ما دیده می‌شود. اساسا مسیر توسعه در ایران در این دوره پایه‌ریزی شد و به دیگر سخن الگوی توسعه آمریکایی در ایران مدنظر قرار گرفت و به نظر می‌رسد علی‌رغم بروز انقلابی به وسعت و قدرت انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، هم‌چنان در همان مسیر گام برمی‌داریم. من گمان می‌کنم سبک زندگی ما در ایران امروز بسیار به سبک آمریکایی نزدیک است و آن را دنبال می‌کند. نگاهی به مال‌های غول‌آسا که چون قارچ سراسر ایران را گرفته‌اند تنها یکی از این نشانه‌هاست. دامن زدن به مصرف و خرید هر چه بیش‌تر و پیشنهاد خرید آسان‌تر و… در تبلیغات کالاها در صداوسیما نشانۀ دیگری است که جلوی روی همۀ ماست.

در کدام دوره ارتباط بین دو کشور صلح‌آمیز بوده است و این روابط چه نتیجه‌ای برای کشورمان در بر داشت؟

بی گمان از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ پررونق‌ترین روابط و به تعبیر شما صلح‌آمیزترین روابط را داشتیم. بعد از انقلاب تا تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳۵۸، روابط دو کشور دچار نوعی تعلیق یا بلاتکلیفی است و پس از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ رو به خصومت آشکار گذاشته است و تا امروز ادامه یافته، اگرچه افت و خیز خواهی برای بهبود یا به سوی وخامت در این چهاردهه داشته است.

در کدام دوره بیشترین خصومت به چشم می‌خورد و این خصومت چه تبعاتی به دنبال داشت؟

بخش نخست این پرسش را در پرسش پیشین پاسخ دادم اما درباره تبعات آن باید گفت مردم این تبعات را از همه بهتر می‌دانند. آن‌ها بیش از همه این تبعات را لمس کرده‌اند و تأثیر آن را در زندگی روزمره و سفره خود می‌بینند. نیازی به برشمردن دوباره آن‌ها نیست.

این کتاب چه درسی برای امروز، بخصوص حالا که گفت‌وگوها بین دو کشور آغاز شده است، دارد؟

من گمان می‌کنم شنون در این کتاب سعی دارد این نکته را مطرح کند که اگر تعاملات غیرسیاسی میان دو کشور، یا به عبارت بهتر میان مردم و مردم و نهادهای غیردولتی گسترش بیشتری یابد، امید به حل مشکلات میان دو کشور بیشتر خواهد بود.

۲۵۹

منبع خبر: خبرآنلاین