در حالی که مادری فلسطینی، تنها با روسری خونآلود خود تلاش میکند جان پسر کوچکش را نجات دهد، جهان در آرامش خویش فرو رفته و رسانهها با سکوت یا تحریف، پرده بر حقیقت میکشند.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مادری در غزه، همسر خود را جلوی چشمانش شهید شده میبیند. پای پسر کوچکش جدا میشود، و او تنها با روسریاش پای کودک را میبندد و او را چهار کیلومتر در آغوش میبرد… اما پسر نیز در راه جان میبازد.
بنا بر روایت شبستان، این مادر جلوی دوربین معدودی از رسانههای محلی میگوید: «هر چه از دستم برمیآمد انجام دادم، حتی روسریام هم کمکم کرد… اما عربهای منطقه، به اندازه همان روسری خونآلود هم کنارمان نایستادند.»
این روایت تلخ، نه تنها عمق فاجعه انسانی در غزه را نمایان میکند، بلکه از شکاف بزرگی در وجدان جهانی و کارکرد رسانهها پرده برمیدارد.
در طرف دیگر جهان، در برجهای شیشهای و زیر نورافکنهای دقیق، مردی با کتوشلوار گرانقیمت مقابل دوربینها ایستاده؛ همسرش با چهرهای آشنا در مجلات مد و فرزندانی با لباسهای طراحان مشهور، لبخند به لب، مقابل لنزها میچرخند.
دوربینها به گونهای تنظیم شدهاند که هر سایهای را روشن و هر نقصی را محو کنند — اما آنچه در این قاب دیده نمیشود، واقعیت انسانهای دردمند آن سوی جهان است.
در زیر آوارهای غزه، مادری با روسریِ خونآلود، بر پیشانی پسر شهیدش بوسهای آخر میزند. همان روسریای که پای جداشدهاش را با آن بسته بود.
اما رسانههای بینالمللی، و حتی برخی رسانههای منطقهای، این تصویر را نادیده گرفتند. سکوتی عمدی، نه از ناتوانی، بلکه از ارادهای آگاهانه برای پنهانکردن حقیقت.
رسانههای فارسیزبان خارجنشین، با موضعگیریهایی مغرضانه، روایت رسمی رژیم اشغالگر را بازنشر میکنند. تحلیلها، تیترها و حتی انتخاب واژگانشان در خدمت تطهیر جنایات است.
رسانههای عرب نیز در سکوتی قابل تامل فرو رفتهاند؛ گویی فاجعهای انسانی، ارزش خبری ندارد. حتی عدد «بیش از ۵۰ هزار شهید»، فقط یک عدد خشک است، نه یک واقعیت هولناک.
دوربینهایی که خاموش ماندند، نه بهخاطر اختلال فنی، بلکه بهخاطر خواستی برای نادیدهگرفتن حقیقت خام و تلخ.
روزنامهنگاران غربی که همواره از وظیفه انسانی و بیطرفی سخن میگویند، این بار جانب پروپاگاندای صهیونیستی را گرفتند. به جای ایستادن در کنار مظلومان، ترجیح دادند عبور کنند، بیتفاوت و خندان.
در نهایت، در یک سو خانوادهای که به ابزاری رسانهای برای نمایش قدرت بدل شده است و در سوی دیگر، خانوادهای که قربانی فراموششدهی تاریخ است.
اکنون سؤال این است: کدام قاب قرار است جهان را بیدار کند؟ برای کدام رسانه باید شرمزده بود؟ و چه زمانی قرار است فریادی بلند علیه این سکوت سرد سر داده شود؟