وقتی ماشینها احساساتی میشوند؛ این آیندهای است که گرچه ممکن است ما آن را دوست نداشته باشیم؛ اما دیر یا زود بر دنیا حاکم خواهد شد.
غزال زیاری: با گسترش استفاده از هوش مصنوعی در تعاملات روزمره، ایدهای جذاب و درعینحال بحثبرانگیز دوباره به مرکز توجه بازگشته است: درک احساسات انسانی توسط رباتها. این فناوری، که بهعنوان «هوش مصنوعی احساسی» شناخته میشود، در تلاش است تا از طریق تحلیل متن، صدا، تصویر و حتی حرکات بدن، حالات احساسی افراد را شناسایی کرده و به آنها پاسخ دهد.
در آیندهای نهچندان دور، چتباتها و دستیاران هوش مصنوعی قرار است جای فروشندگان و نمایندگان خدمات مشتری را بگیرند. اما اگر این ماشینها نتوانند تفاوت بین خشم، سردرگمی یا سوءتفاهم را درک کنند، چطور میتوانند عملکرد مؤثری داشته باشند؟
ترکیب یادگیری ماشین، روانشناسی و سختافزارهای هوشمند
فناوریهای هوش مصنوعی احساسی با استفاده از سنسورها، دوربینها، میکروفونها و الگوریتمهای پیشرفته تلاش میکنند نوعی همدلی ماشینی خلق کنند. از APIهای تشخیص احساسات مایکروسافت و آمازون گرفته تا دستگاههای پوشیدنی، همه اینها ابزارهایی برای تحقق این چشمانداز در حال توسعه هستند.
سرمایهگذاریهای کلان روی استارتآپهایی مانند Uniphore و MorphCast نشان میدهد که امیدواری زیادی نسبت به تجاریسازی این فناوری وجود دارد. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا رباتها واقعاً میتوانند احساسات را بفهمند یا تنها تقلیدی سطحی از آن خواهند داشت؟
تکرار یک تجربه قدیمی با نگاهی جدید
این نخستینبار نیست که چنین ایدهای مطرح میشود. در سال ۲۰۱۹ نیز تلاشهایی برای آموزش ماشینها بهمنظور درک احساسات از روی چهره صورت گرفت. نتایج اما ناامیدکننده بودند؛ چرا که احساسات انسان لزوماً با حالات چهره قابل پیشبینی نیستند.
حالا با پیشرفت الگوریتمهای زبانی و صداپردازی، رویکردها بهسوی ترکیب چندمنبعی از دادههای رفتاری تغییر کردهاند. از سوی دیگر، محدودیتهای قانونی مثل قوانین اتحادیه اروپا نیز ممکن است جلوی گسترش بیرویه این فناوری را بگیرد.
آیندهای مبهم ولی هیجانانگیز
آیا هوش مصنوعی احساسی میتواند در مشاغلی مثل منابع انسانی یا خدمات مشتری جای انسان را بگیرد؟ یا در لحظات حساس، ناتوان از درک واقعی احساسات انسانی باقی خواهد ماند؟
اگر میخواهید بدانید این فناوری دقیقاً چگونه کار میکند و چه چالشهایی در مسیر آن وجود دارد، مقاله کامل را از اینجا بخوانید.
۲۲۷۲۲۷