ورزشی
از استاد سریع‌القلم آموخته‌ام که: فکر کردن هزینه دارد، اما ارزشش را دارد؛ حقیقت شاید در دادگاه هیجان پیروز نشود، اما هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود؛ توسعه بدون نظم، دیسیپلین و احترام به عقل جمعی رخ نمی‌دهد؛ همین آموزه‌هاست که امروز مرا وامی‌دارد در برابر بی‌انصافی‌ها سکوت نکنم. این دفاع از یک فرد نیست؛ دفاع از عقلانیت، نظم و حرمت دانش است. و جامعه‌ای که عقلانیت را نشانه بگیرد، دیر یا زود آینده‌اش را نیز از دست خواهد داد.

گروه اندیشه: عاطفه عبدی اینانلو در یادداشتی با عنوان «گزند شتاب‌زدگی بر قامت اندیشه؛ آنجا که خرد نشانه می‌شود / درباره‌ی هجمه‌های اخیر علیه استاد سریع‌القلم» در سایت انصاف نیوز نوشت: «در روزهایی که سخنان یک استاد اندیشه از بستر طبیعی تأمل و تحلیل جدا می‌شود و در گردوغبار هیاهو معنایی وارونه می‌یابد، سکوت کردن شبیه چشم‌پوشیدن از حقیقت است. من که در محضر دکتر محمود سریع‌القلم نشسته‌ام و اندیشیدن را نه فقط از کتاب، که از منش، متانت و روش او آموخته‌ام، نمی‌توانم در برابر این کژفهمی‌ها خاموش بمانم.

این سخن گفتن، نه جوشش احساس است و نه جانب‌داری شخصی؛ ریشه در وفاداری به انصاف، حرمت دانش و مسئولیتی دارد که اندیشه بر دوش انسان می‌گذارد. بحث اصلی دکتر سریع‌القلم نه فقیر و غنی است و نه ارزش‌گذاری بر انسان‌ها؛ مسئله کیفیت تربیت، عمق آموزش و ظرفیت ذهنی لازم برای تصمیم‌گیری کلان است.

او بارها گفته است که اداره سیاست و اقتصاد، کار ذهن‌هایی است که سال‌ها در محیط‌های منظم آموزشی و برخوردار از استانداردهای فکری پرورش یافته‌اند؛ ذهن‌هایی که می‌دانند چگونه داده را تحلیل کنند، چگونه با جهان تعامل کنند و چگونه منافع بلندمدت را بر واکنش‌های کوتاه‌مدت ترجیح دهند.

این نگاه، نه داوری اخلاقی است و نه توهین؛ بلکه همان گزاره‌ای است که همه نظریه‌های معتبر توسعه می‌گویند: سیاست‌گذاری، مهارت و تربیت می‌خواهد؛ نظم ذهنی می‌خواهد؛ افق دید می‌خواهد. وقتی او می‌گوید همه را نمی‌شود وزیر یا سیاست‌گذار کرد، منظورش بی‌ارزش دانستن هیچ طبقه‌ای نیست؛ بلکه توضیح یک واقعیت روشن است: فقر، انسان را درگیر بقا می‌کند. و ذهنی که دهه‌ها درگیر جبران محرومیت بوده، طبیعی است ابتدا به زندگی شخصی فکر کند، نه آینده ساختاری کشور. این توصیف، توهین نیست؛ تحلیل روان‌شناختی و تاریخی است.

بحث بر سر طبقه نیست مشکل، نبود نهادهایی است که استعداد را از هر طبقه‌ای شناسایی و پرورش دهد. اگر کودک طبقه پایین دیده شود، آموزش ببیند و فرصت برابر داشته باشد، تاریخ نشان داده که می‌تواند به بلندترین سطوح حکمرانی برسد. اما آنچه این روزها می‌بینیم، نه نقد علمی است و نه گفت‌وگوی اهل فکر؛ بیشتر تقلیل مفاهیم پیچیده به چند برداشت احساسی است.

این همان لحظه‌ای است که هیاهو بر حقیقت سایه می‌افکند. دکتر سریع‌القلم سال‌هاست می‌گوید توسعه بدون نظم، آموزش عمیق، نهادهای حرفه‌ای و طبقه متوسط توانمند ممکن نیست. این نگاه، نه علیه مردم است و نه علیه فرودستان؛ بلکه دفاع صریح از حکمرانی عاقلانه، مبتنی بر آینده‌نگری و منافع ملی است. او پژوهشگر توسعه است؛ و تحلیل توسعه بدون توجه به نهادها، الگوهای تصمیم‌گیری، نقش نخبگان، کیفیت آموزش و ظرفیت‌های اجتماعی معنا ندارد. هرکس این مباحث را تبعیض اجتماعی بفهمد، پیش از نقد دیگران، باید به مبانی علم سیاست بازگردد.

تاریخ را نمی‌توان با احساس خواند. بلکه بازخوانی داده، سند و تجربه تطبیقی است. تحلیل علمی وظیفه‌اش تعریف «خوب» و «بد» نیست؛ وظیفه‌اش فهم این است که چه چیز چگونه کار می‌کند و چرا موفق یا ناکام می‌شود. پیوند زدن این سخنان به اتهام‌هایی چون ضدیت با مردم یا نگرش طبقاتی، چیزی نیست جز حاصل برداشت‌های شتاب‌زده، کم‌دقتی نسبت به ادبیات توسعه، یا اراده‌ای برای تخریب.

هیچ‌کس به اندازه استاد من بر عدالت نهادی، شفافیت، عقلانیت سیاست‌گذاری و کرامت شهروندی تأکید نکرده است. در کلاس‌های ایشان، یک پیام همواره تکرار می‌شد: قانون‌مندی، نظم و ساختارهای حرفه‌ای، شرط نخست عزت و رفاه مردم‌اند. او هرگز از توسعه برای توسعه سخن نمی‌گوید؛ از توسعه‌ای سخن می‌گوید که در آن دانشجو، کارگر، کارمند، کارآفرین و پژوهشگر در محیطی قابل پیش‌بینی و شایسته‌سالار زندگی کنند.

اگر این نگاه «ضد مردم» است، پس باید تمام علوم سیاسی و سیاست‌گذاری عمومی را کنار گذاشت. هر جامعه‌ای که به‌جای نقد، صاحب‌نظرانش را تحقیر کند؛ هر رسانه‌ای که هیجان را بر تحلیل ترجیح دهد؛ و هر فضایی که گفت‌وگو را با حذف جایگزین کند؛ به‌سوی فرسایش سرمایه فکری، سقوط کیفیت حکمرانی و تقلیل فهم عمومی می‌رود.

از استاد سریع‌القلم آموخته‌ام که: فکر کردن هزینه دارد، اما ارزشش را دارد؛ حقیقت شاید در دادگاه هیجان پیروز نشود، اما هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود؛ توسعه بدون نظم، دیسیپلین و احترام به عقل جمعی رخ نمی‌دهد؛ همین آموزه‌هاست که امروز مرا وامی‌دارد در برابر بی‌انصافی‌ها سکوت نکنم. این دفاع از یک فرد نیست؛ دفاع از عقلانیت، نظم و حرمت دانش است. و جامعه‌ای که عقلانیت را نشانه بگیرد، دیر یا زود آینده‌اش را نیز از دست خواهد داد.

۲۱۶۲۱۶

منبع خبر: خبرآنلاین