جهانگیری، گفت:در اندونزی حتی سنّی سید دارند؛ ما کافی بود امام را به عنوان سید معرفی کنیم؛ اگر عرفان امام را آنجا معرفی میکردیم، کار تمام بود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یحیی جهانگیری رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اندونزی در خصوص ترویج اندیشههایامام خمینی(س)فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران، با جماران با گفتگویی کرده است.
در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید؛
وقتی بحث ترویج اندیشههای امام فراتر از مرزهای ایران مطرح میشود، بحث «صدور انقلاب» به ذهن میآید؛ که موافقان و مخالفان خودش را دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
بحث «صدور انقلاب» مربوط به پس از انقلاب نیست. یعنی اینگونه نیست که اول انقلاب اتفاق افتاده باشد و بعد به صدور آن فکر کنند. وقتی صدور انقلاب را در اندیشه امام ردیابی میکنیم، میبینیم که امام سال ۴۱ این واژه را مطرح کرده؛ این در خاطرات مرحوم آقای عسکراولادی از امام هست. یعنی اصلا این صحیح نیست که بعضیها در بیرون میخواهند بگویند امام انقلاب ایجاد کرد و بعد خواست آن را به دنیا صادر کند. سالها پیش از پیروزی انقلاب، امام معتقد بود این اندیشه باید از یک قلمرو ملی، بومی و صنفی فراتر برود. البته نگاه امام به صدور انقلاب، اصلا زمینی نیست؛ بلکه نگاه ذهنی و تمدنی است.
ما باید دو چیز را در صدور انقلاب ببینیم؛ صدور انقلابی که امام میگفت و صدور انقلابی که در بیرون شنیده میشود. عربها «تصدیر الثورة» و انگلیسیها «Spoutting the revolution» میگویند. ما میبینیم یک فهم غلط اتفاق افتاده است. ظلم بزرگ به امام این است که تفسیری از اندیشه امام در بیرون اتفاق میافتد و اساسا نه در معنای واژگان امام و نه در کلام حضرت امام هست. من اسم این را «ظلم شناختی» میگذارم. دلیلش این است که این واژهها را ما نساختهایم و غرب ساخته و ما هم در فرآیند ترجمه با اتکاء به مصالح زبان مبدأ، آن واژهها را معیار خودمان قرار دادهایم. جالب است که خود ما هم ناخودآگاه، ناهوشیارانه و غیرعمدی به این فهم نادرست دامن زدهایم.
امام تصریح دارد که «ما دنبال سرزمین گشایی نیستیم»؛ این عین عبارت امام است. ما امام را به یک شخصیت سیاسی تقلیل دادهایم. لذا اگر به مردم دنیا پرسشنامه بدهیم و بگوییم تصویر امام خمینی(س) را بکشید، تصویر سیاسی است. تصویر عرفانی امام در چهل حدیث و سرّالصلاة دیده نمیشود. اگر غرب به هر دلیلی دنبال این است که ساحت سیاسی امام را برجسته کند، ما موظفیم نگذاریم امام کاریکاتوری معرفی شود. این جمله بسیار خوب حاج سید حسن خمینی است که نباید بگذاریم امام کاریکاتوری معرفی شود و من از ایشان الهام میگیرم.
اگر میخواهیم امام را معرفی کنیم، باید تمام ساحتهای عرفان، فقه و سیاست امام دیده شود. من اصلا دنبال سیاستزدایی از امام نیستم. منظورم این است که در ارائه و نشر بینالمللی اندیشه امام این ذهنیت ساخته شده است. البته این تنها مربوط به اندیشه امام نیست؛ امروز بحث ما در مورد اندیشه امام است. من معتقدم در حوزه الهیات هم همین است. شیعه به مدد انقلاب اسلامی در دنیا دیده شده است. یک اهل حدیث امام را به عنوان ولی فقیه نمیشناسد، به عنوان خلیفه مسلمین میشناسد.
اگر میخواهیم امام را به دنیا معرفی کنیم، باید خودمان بستهبندی مناسبی را در نظر داشته باشیم، نه اینکه دیگری برای ما بستهبندی درست کند. دوم، چیزی که برای زیستبوم خودمان تولید کردهایم، برای بینالملل تعریف نکنیم. باید ادبیات مناسب بینالملل را هم بسازیم.
من یک نظر امام را بگویم. معنای فراسوی «تقیه» خوف بود. امام میگوید تقیه خوف نیست؛ شیعه ترسو نیست که بگوید من به خاطر شما عقیده خودم را عوض میکنم. امام برای اولین بار میگوید معنای تقیه ترس یا دورنگی نیست؛ امام میگوید معنای تقیه، «مدارات» است. یعنی امام برای اولین بار «تقیه خوفی» را به «تقیه مداراتی» تبدیل میکند. یعنی اگر ما در عربستان مهر نماز استفاده نمیکنیم، برای احترام به شما است. من معتقدم امام عمدا این واژه را ساخت. چون میخواهد با جهان اسلام صحبت کند. این ادبیات هژمون شیعه را گسترش میدهد.
چرا مشکل درست معرفی نشدن امام را واژهشناسی میدانید؟
واژه خیلی مهم است. در مدینه به امام حسین(ع) گفتند یک «بَایَعَتْ» بگوید و امام گفت من واژهها را همین طوری استفاده نمیکنم؛ برای من واژهها قیمت دارد و روی آن هزینه هم میدهم. اینکه معناشناسان روی واژهها تأکید دارند و اینکه قرآن توجه دارد همه جا بگوید «غَفُورٌ رَحِیم» و فقط یک جا بگوید «رحِیمُ الْغَفُور»، یعنی واژهها پشت سرشان میتوانند دنیایی از حقیقتها را جابهجا کنند. اتفاقا تأکید من بر واژه، یک اصرار جدی است.
چرا گفتمان یک فقیه شیعه میتواند در دنیای مدرن الگو باشد؟
اولین مواجهه شیعه با غرب، با علامه طباطبایی و هانری کربن اتفاق میافتد. علل مختلف تاریخی سبب شد که شیعه یک هویت درونگرا داشته باشد. اما پس از انقلاب اسلامی شیعه در دنیا دیده شد. همین الآن ببینید چقدر در دنیا درباره حوزه علمیه تحقیق میکنند؟ یعنی شیعه نه فقط یک موضوع مورد علاقه، بلکه موضوع مورد دغدغه هم شده است. اما هنوز الزامات و اقتضائاتش را نساختهایم. اگر اقتضائاتش را فراهم میکردیم، خیلی بیشتر از این بود؛ اگر یک جا برخورد کردهاید که منفی است، ما اقتضائاتش را فراهم نکردهایم. فارغ از دیدگاههای ایدئولوژیک ما که معتقدیم این اندیشه «کافَّةً لِلنَّاسِ» است، مجموعه استراتژیها نشان داد که این زمینه میتواند وجود داشته باشد.
ما برای اسلام فرهنگی اندونزی باید میدیدیم که چه وجهی از امام را معرفی کنیم. در اندونزی حتی سنّی سید دارند؛ ما کافی بود امام را به عنوان سید معرفی کنیم؛ اگر عرفان امام را آنجا معرفی میکردیم، کار تمام بود. وقتی میگویم اقتضائات، یعنی این را ببینیم و معرفی کنیم. ولی شما این را معرفی نمیکنید و رقیب برخی احکام فقهی امام که قبل از انقلاب صادر شده را به آنجا معرفی میکند.
شیخ تاجالدین الهلالی مفتی استرالیا بود. یک شب ماه رمضان من به خانه او در سیدنی رفتم. ایشان من را برای افطار دعوت کرد، ولی افطار جایی بودم و بعد از افطار به خانهاش رفتم؛ داشت شبکه الجزیره را میدید. آن وقت بحثهای عراق، سوریه و جهان اسلام را میگفت. ایشان به من گفت جهان اسلام به این روز گرفتار است و اگر «خمینی الوحده» بود، این اتفاقات رقم نمیخورد. این را یک مفتی استاد الازهر گفت که شش ماه سال را به استرالیا میآمد. چرا اندیشه ما بیرون نمیرود؟ ما قدرت تشخیص اقتضائات بینالمللی را نداریم؛ همین چیزی که اینجا هست را میخواهیم به بیرون ببریم.
۲۹۲۱۸