جذابیت انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهای کوچک و روستاها اگر به اندازه انتخابات مجلس و ریاستجمهوری نباشد حداقل کمتر از آن هم نیست؛ اما در شهرهای بزرگ که تعداد کاندیداها بسیار فراتر از دایره شناخت افراد است و مناسبات قومی و قبیلهای چندان پررنگ نیست، این انتخابات کمتر واجد مؤلفههایی است که بتواند مردم را به حضور در پای صندوقهای رای مجاب کند.
به گزارش خبرآنلاین روزنامه فرهیختگان با انتقاد از رویکرد اصولگرایان در آستانه انتخابات شوراها نوشت: تا پیش از اینکه به واسطه شهادت سید ابراهیم رئیسی، یک انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام به کشور تحمیل شود، معضل مشارکت در انتخابات شوراهای شهر اینگونه چارهجویی شده بود که با برگزاری همزمان از ظرفیت مشارکت مردمی در انتخابات ریاستجمهوری برای افزایش مشارکت در انتخابات شورای شهر بهره برده میشد؛ اما با این حادثه و برگزاری جداگانه انتخابات شورای شهر، دیگر نمیتوان برای جلب مشارکت مردمی به دیوار انتخابات ریاستجمهوری تکیه کرد.
در چنین فضایی افرادی که در شورای شهر عضو بوده یا مسئولیتهایی در شهرداری دارند باید بار بیشتری بر دوش خود حس کنند و با تلاش برای افزایش کارآمدی، مردم را به خروجی این انتخابات امیدوار کنند؛ اما نهتنها چنین دیدگاهی وجود ندارد، بلکه هرچه بیشتر به روزهای انتخابات نزدیک میشویم تقابلهای سیاسی تخریب محور با هدف حذف رقیب سیاسی از صحنه انتخابات شدت میگیرد. این رویکرد هم به ایجاد ناامیدی نسبت به خروجی دموکراسی در افکار عمومی منجر شده و میزان مشارکت را کاهش میدهد و هم از منظر تامین منافع حزبی و گروهی کارایی نداشته و معکوس عمل میکند. رویکردهای تخریبمحور رقبای سیاسی را نیز به همین مسیر واداشته و یک چرخه تقابل منفی را بهوجود آورده که به هویت سیاسی همه گروههای فعال در انتخابات آسیب میزند.
پیشفرض غلط رقابت در خلأ مشارکت
بعد از آنکه تلاشهای برخی جریانهای سیاسی برای تداوم شورای شهر فعلی و تمدید سه ساله شورای ششم بدون برگزاری انتخابات به نتیجه نرسید، بسیاری از جریانهای سیاسی و کاندیداهای بالقوه مبتنیبر این پیشفرض عمل میکنند که مشارکت عمومی در این انتخابات پایین خواهد بود و عمدتاً محدود به پایگاههای رایی ثابت است. به همین دلیل استراتژی اصلی آنها نه جذب آرا از لایههای خاکستری جامعه، بلکه حذف رقبا از طریق تخریب آنهاست تا در یک انتخابات کمرونق سهم بیشتری از کرسیها نصیبشان شود.
برخی گروههای سیاسی فکر میکنند تنها با تکیه بر هسته سخت هوادارانش میتواند پیروز شود. این پیشفرض ضدمنافع ملی چرخه منفی تقابل را تقویت کرده و فرصت ایجاد اجماع بر سر مسائل مشترک شهری را از بین میبرد. عوامل متعددی مانند کارآمدی فعلی شوراها و شهرداریها و همچنین عمومیت یافتن طرحهای اقناعکننده در مورد مسائل روزمره شهری مانند ترافیک، آلودگی هوا، خدمات عمومی و پروژههای عمرانی میتوانند انگیزه حضور مردم را افزایش دهند. اگر کنشگران سیاسی به جای تخریب، بر ارائه برنامههای عملی تمرکز کنند امکان بسیج لایههای گستردهتری از شهروندان وجود دارد. این مسئولیت بهویژه در شرایطی که به طور جبری انتخابات شورا از ریاستجمهوری منفک شده است باید بیشتر از گذشته درک شود.
این چاه برای خودتان هم به آب نمیرسد
جریانهای سیاسی که وارد جنگ منفی با رقبا میشوند تصور میکنند با برجسته کردن ضعفهای حریف، پایگاه خود را تقویت و شانس پیروزی را افزایش میدهند؛ اما در عمل این استراتژی به اعتبار همه طرفها آسیب میزند. وقتی یک جریان سیاسی شروع به تخریب رقیب میکند، درها را روی پاسخ مشابه باز میکند. نتیجه این مواجهه یک فضای مسموم پر از اتهامزنی متقابل است که در آن هیچکدام از طرفها نمیتوانند تصویر روشن مورد ادعا در مورد عملکرد خود را به مردم ارائه دهند.
مردم در نهایت با حجم انبوهی از اخبار منفی در مورد فساد، ناکارآمدی و سوءمدیریت مواجه میشوند. در میان این هیاهوی تخریبی، حتی دستاوردهای واقعی هم دیده نمیشود. پروژههای عمرانی موفق، بهبود خدمات شهری، مدیریت بحرانها و ابتکارات مثبت همه زیرسایه اتهامات و منفیبافیها گم میشوند. مردم به جای اینکه بشنوند «ما در این دوره چنین دستاوردهایی داشتیم» فقط میشنوند «آنها فاسد بودند» یا «اینها ناکارآمدند»، درنتیجه اعتماد عمومی به کل نهاد شورا و شهرداری خدشهدار میشود. اگر هدف واقعی یک جریان سیاسی افزایش نفوذ در مدیریت شهری است منطقیترین راه پرهیز از تخریب و تمرکز بر ارائه کارنامه مثبت و برنامههای آینده است، در غیر این صورت حتی در صورت پیروزی نیز با خلأ مشروعیت مواجه شده و همراهی مردم را در اجرای سیاستهای خود نخواهد داشت.